Discover
Vaares | پادکست فارسی وارث

7 Episodes
Reverse
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: آن درخت در سرما نشسته؛ او که سفت در خاک ایستاده و زبری شاخه هایش خبری از هیچ بهار نمیدهد؛ او که فکر جوانه زدن را هنوز هر شب قبل خواب، زیر سنگینی برف زمستان با خود زمزمه میکند؛ لای همان ساقه های یخ زده، گرما را میبیند و با او در دل حرف میزند؛ آنقدر نامش را میخواند تا بی جان رو به سوی پرتگاه خم میشود... فردا صبح خورشید، بر قبای درخت دست میکشد و میتکاند سپیدی رخوت را؛ شاید او مرده باشد، کسی چه میداند؛ اما آنچه همه دیدند این بود که جوانه ها از وجود او برخواستند و بر پهنه دشت میدویند؛ انگار او میدوید، در رویایی که در سردترین شب زمستان بر دل هر دانه خواند و در خاک نهاد؛ انگار او میدوید؛ آری، انگار او میدوید...
موسیقی متن:
https://soundcloud.com/hesam-naseri-200979263/alone?si=246eb34249884d42abe18488d4cf05e2&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message
همین قسمت در یوتیوب:
https://youtu.be/y4i3m8Zyt6Q
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: سقا؛ او که مظهر ارادت بود؛ برای او که لکنت ما را زبان بود؛ برای غمِ جاری، نه مثل فسردگی ما، نه؛ برای آن غم که میدود، میتراود، میسازد و زنده میکند؛ برای شکستهدلی که آینهوار زلال بود؛ برای ساقی که افتخارش این است که آبرو از چشمه میگیرد؛ برای آب...
موسیقی:
https://soundcloud.com/user-472782882/melancholia?utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: مادر، برای آنکه بیدریغ میبخشد؛ بی انتها صبر میکند و بی نوسان میتابد؛ برای آنکه امن است آغوشش، گرم است لبخندش، روشن است نگاهش؛ برای تمام دورهای نزدیک، برای آنکه بی نهایت را معنی و مصداق است؛ برای مفهومی عظیم که خانه ای جز دل ندارد؛ برای همه اش...
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: سیبها؛ سیب هایی که توانستند خود را از جاذبه ها خلاص کنند؛ آن سیب ها که به جای تسلیم شدن، پرواز کردند؛ افتادند ولی به نشستن بر این خاک عادت نکرده، آنگاه که پوسیدند و همنشین کرمها شدند، در تاریکیِ محضِ دنیایشان از درون شکستند و روییدند و اوج گرفتند؛ حالا هر کدامشان خانهِ پرندگان و مادرِ هزار سیب دیگرند؛ دست روی همین خاک گذاشتند و بلند شدند؛ بی بال پرواز کردند، فقط به سبکی که باغبان به آنها آموخت...
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message
همین قسمت در یوتیوب:
https://youtu.be/MUZV36QA5PI
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: غربتدیدگان؛ آن نگاههاکه پی چیزی در شلوغیهایشهر میگردندو پیدا نمیکنند؛ آن نفسها که هوشیارند؛ چشمها هم که بسته باشد، بوی آشنا را میشناسند؛ عابران، پرشتاب قدم برمیدارند؛ اما آنها غروب را میایستندو میبینند؛ برای ناآشنایانآشنا؛ آنهاکه چشمهایشانلبخند میزند؛ دستهایشانگرم سلام میگویدو آغوششانچای برایمان میآورد؛ ما آنها را شاید دیگر نبینیم؛ اما آنهاوطن را یادشان نرفته؛ وطنی که نیست و هست؛ وعده میدهیمهم را به دیداری، روزی، در جایی؛ همه شاید، همه تردید؛ چه میشودکرد ما غریبیمو غربت اول چیزی که از آدم میگیردیقین است و اول چیز که میدهدامید؛ برای آنهمه امید؛ برای آن دیدار و آن سلام؛ برای همه آن خداحافظیهاتا آن سلام؛ برای سلام.
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message
همین قسمت در یوتیوب:
https://youtu.be/tqZzA5iVkd0
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: شب و ساکنانش؛ آنها که دوست دارند هر کلمه را بنوشند و روز و عجله هایش نمیگذارد؛ هرچه زندگی دریغ کرد، خیال داد؛ پناهندگان به شب؛ مردمان چشم بسته و بیدار؛ موسیقی برایشان که آنها آن را قدردانند؛ برای شب و تمام تصمیم هایش که بی شکند؛ برای شب و اهالیش...
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message
همین قسمت در یوتیوب:
https://youtu.be/mBduPtS23y8
#موسیقی_برای_همه
این قسمت برای: آن مقنی که در دل کویر تفتیده، به جای آسمان و ابرهایش به خاک نظر کرد؛ به جان سنگها افتاد و روزها تشنهلب فرورفت و تشنهکام بازگشت؛ شبها خوابِ دریا میدید و خود غرقه در آن؛ ما کودکان روستا باور نمیکردیم که روزی اینجا آبادی نبوده است؛ اما پیرمرد برایمان قصه میگفت؛ قصه آن هنگامه که خاک از آب تر شد و چشمهای او از اشک؛ درختها غرس شد و کویر کناره گرفت؛ آن روزها که در دودها بودم، مادر برایم نامه نوشت که آن روز که او را در خاک گذاشتند، باران گرفت؛ او پاک رفت و من به قنات فکر میکنم؛ به اینکه قنات ما کجاست؟ به اینکه به دل کدام کویر باید زد و آن چشمه زیر کدام سنگِ سخت منتظر ما نشسته است؟ ما روزی کلنگ بدست خواهیم آمد؛ تا آن روز، آی پیرمرد خسته، هرکجا هستی، دعایمان کن که سخت محتاجیم؛ برای آب و طلبیدنش؛ برای یک جرعه که از دست او، عین دریاست؛ برای اولین سنگ که همه چیز از برداشتن آن شروع شد؛ برای آن سنگ.
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vaares/message











